ترامپ راه اوباما را در افغانستان ادامه مي‌دهد

ساخت وبلاگ
نویسنده : اسماعيل باقري 
حمله امريكا به افغانستان در اواخر 2001 و سقوط نظام طالباني در اين كشور، اين ايده را مطرح ساخت كه اين كشور پس از يك دوره فراموشي، دوباره در كانون توجهات امريكا قرار گرفته است. اميد مردم و دولت افغانستان به گفته‌ها و تعهدات امريكايي‌ها در خصوص ايجاد امنيت، ثبات و بازسازي افغانستان، آن‌چنان زياد شده بود كه بيشتر دولتمردان و حتي سياسيون قومي و مذهبي، نه تنها از حضور اشغالگران در كشورشان حمايت مي‌كردند، بلكه تنها راه ايجاد صلح و ثبات در كشورشان را حمايت‌هاي غربي‌ها مي‌دانستند. البته در همان زمان نيز بودند گروه‌هايي كه بر توانايي‌ها و ظرفيت‌هاي داخلي تاكيد مي‌كردند يا حداقل از قانونمند شدن نيروهاي خارجي سخن مي‌گفتند. اما سير تحولات افغانستان در 15 سال گذشته ثابت كرد كه امريكايي‌ها نه براي برقراري امنيت، ايجاد دموكراسي و صلح در افغانستان، بلكه براي اهداف كلان و درازمدت خود در افغانستان حضور دارند و به همين جهت نيز اوضاع سياسي و امنيتي اين كشور روز به روز به جاي بهبود يافتن، بدتر مي‌شود. 

تجربه دو دهه گذشته نشان مي‌دهد اهداف امريكا در افغانستان از اهدافي كه دولتمردان و سياسيون افغانستان به آن مي‌انديشند متفاوت است، بنابراين به نظر مي‌رسد اين موضوع كه باراك اوباما رئيس‌جمهور امريكا باشد يا دونالد ترامپ، سياست‌هاي امريكا با تغيير اندكي، تداوم خواهد يافت. در واقع شعار مبارزه با تروريسم امريكا در دوره ترامپ نيز به نوع ديگري تكرار خواهد شد ولي در عمل از گروه‌هاي افراطي – تكفيري براي به دردسر انداختن روسيه، چين و ايران استفاده خواهند كرد. باراك اوباما پس از پيروزي در انتخابات 2009، از سياست «پاك-اف» به جاي« اف پاك» سخن گفت و اعلام كرد كه نيروهاي نظامي افزايش يافته و مبارزه با تروريسم به جاي افغانستان بايد از پاكستان شروع شود. اما افزايش نيروهاي نظامي امريكا و متعاقب آن افزايش تلفات نظامي و هزينه‌هاي جنگي موجب شد تا باراك اوباما به نام انتقال امنيت به نيروهاي امنيتي افغانستان، به نوعي از هزينه‌هاي نظامي و تلفات سربازانش رهايي يابد و هم راهي پيدا كند تا بخش عمده‌اي از نيروهايش را از افغانستان خارج سازد. امريكايي‌ها بعدها با تحميل پيمان امنيتي كابل – واشنگتن، عملاً مقدمات حضور درازمدت خود را در منطقه بنيان نهاده و با توجه به سياست‌هاي مبهم و دروغين امريكا در ايجاد امنيت و مبارزه با تروريسم، توانستند به برخي از اهداف خود دست يابند، هرچند كه حضور امريكايي‌ها در منطقه به چالشي اساسي براي كشورهاي اسلامي منطقه نيز تبديل شده است. سال‌هاست كه امريكايي‌ها نيز همانند انگليسي‌ها با ايجاد شكاف در بين كشورهاي اسلامي و حمايت از گروه‌هاي خشن و ستيزه‌جو، سياست‌هاي خود را به پيش مي‌برند. هرچند اين امكان وجود دارد كه ترامپ براي جدي نشان دادن شعار خود، دست به اقدامات نظامي عليه شبه‌نظاميان طالبان بزند و به نوعي خود را در اين امر جدي نشان دهد. 

همچنين بايد در نظر داشت تغيير رئيس‌جمهور به معناي تغيير استراتژي يك كشور نيست و تنها كارگزاران و تدابير و تاكتيك‌هاي فرد پيروز تغيير خواهد كرد، به‌ويژه كه در امريكا تصميمات به‌طور سيستمي انجام مي‌گيرد و رئيس‌جمهور از سياست‌هاي كلي نظام و كنگره تبعيت مي‌كند. بنابراين انتخاب ترامپ در رهبري اين كشور مي‌تواند در سطح دكترين و تاكتيك‌هاي اجرايي موثر و كارساز باشد. البته دونالد ترامپ ثروتمندترين رئيس‌جمهور امريكا در مبارزات انتخاباتي خود تأكيد كرده بود كه برخورد قاطعي با داعش خواهد داشت و همين امر نشان مي‌دهد كه ترامپ نيز مثل اوباما به جاي مبارزه با طالبان از مبارزه با داعش سخن خواهد گفت و به نظر مي‌رسد به نحوي ادامه‌دهنده سياست‌هاي اوباما در افغانستان خواهد بود، هر چند كه احتمال برخوردهاي خشن‌تر عليه داعش آن هم در اوايل كار قابل پيش‌بيني است. با توجه به مشخص نبودن سياست‌هاي ترامپ، معلوم نيست وي به نفع تقويت دولت مركزي افغانستان حركت كند يا اينكه سياست‌هاي دوران دموكرات‌ها را مورد تجديدنظر قرار دهد. اما واضح است كه جنگ افغانستان ميراثي از جمهوريخواهان بوده و امريكا براي رسيدن به اهداف بلندمدت استراتژيك خود پافشاري مي‌كند و اين احتمال وجود دارد كه اولويت‌هاي سياست خارجي امريكا و ترامپ در منطقه و افغانستان تغيير كند. 
منبع : روزنامه جوان، تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۵
یادداشت روز...
ما را در سایت یادداشت روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yrozo بازدید : 138 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 18:05